روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم باشک بازی کنند. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد. دقیقا در مقابل انیشتین. او چشماشو باز کرد ودید که نیوتون در مقابل چشماش ایستاده. او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم !!! تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست ... به مساحت یک متر مربع ایستاده ام ... (پاسکال سک سک) !!! منبع:داستانک
نظرات شما عزیزان:
|
About
در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد، در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است
Home
|
در اين وبلاگ در كل اينترنت |
آپلود نامحدود عکس و فایل |
|
|